• محمدسعید الفتی

    عضو
    23 اردیبهشت 1400 در 10:17 قبل از ظهر

    جناب آقای عظیمی. درود بر شما

    1- زبان همیشه در حال دگرگونی است و به مرور اتفاق می افتد. بعضی واژگان به سرعت رایج می شود؛ مثال آن واژه «بارگذاری» در مقابل upload است. در یاداشت قبلی نموداری را بارگذاری کردم و انگار درست انجام نداده ام که دیده نشده است که به پیوست این یادداشت بارگذاری می کنم.

    این نمودار فراوانیِ کاربرد یک واژه را نشان می دهد که در مورد barratry است. برخی از واژگان در طول زمان منسوخ و از بین می روند و واژگان نویی پدید می آیند یا مفهوم یک واژه دگرگون می شود. مثال این دگرگونی را در واژه actuary می توان دید که در ابتدا در قرن شانزدهم میلادی دفتردار، دبیر و منشی دادگاه را actuary می نامیدند و از میانه قرن نوزدهم به عنوان کسی که علمِ محاسبات فن بیمه گری را می داند رایج شد و در فارسی هم آیین نامه بیمه مرکزی محاسب فنی را در مقابل آن تعیین کرده است.

    2- استاد دکتر حسابی واژه نامه ای انگلیسی به فارسی دارند و در مقابل واژگان انگلیسی واژگانی فارسی برگزیده اند که بسیاری از آنها نامأنوس به نظر می رسد و البته می فرمایند که براساس منطق ریاضی، زبان فارسی توانایی برگزیدن معادل های فارسی سره را دارد. نمونه دیگر استاد کزازی است که به نهایت کوشش می کنند در نوشته ها و گفتار هایشان از واژگان پارسی استفاده کنند وهنری قابل ستایش دارند.

    3- اینکه بگوییم barratry نوعی اعتراض از روی نارضایتی است ، تا حدودی تطهیر رفتارِ ارتکاب به این جرم است، در حالیکه ، این واژه بار منفی دارد و ارتکاب به آن مذموم است.

    4- استحضار دارید که در حقوق خیانت را در مقابل امانت به کار می برند و آن را از فرومایگی اخلاقی بر می شمرند. مالک یک کشتی فرمانده و کارکنانی را استخدام و با اعتماد متعارفی بار متعلق به اشخاص مختلف را به آنها می سپارد که به مقصد برسانند. حال اگر فرمانده و کارکنان کشتی دسته جمعی آگاهانه تبانی کنند و حقوق قانونی مالک و یا ذی نفعان کشتی و باری را که به امانت برای حمل به آنها سپرده اند، به ترتیبی، ضایع کنند، مرتکب جرم شده اند. چون به ناحق در نهان و یا اشکار نیت دخل و تصرف در بار را داشته اند و این خیانت در امانت محسوب می شود.

    5- جالب است که واژه barratry در اصل مصداق« از آب گل آلود ماهی گرفتن است». یعنی مرتکبین به این جرم به گونه ای به اصطلاح برای « رد گم کردن» اوضاع و احوال را تغییر می دهند که انگار مقصر اتفاقی که افتاده است نبوده اند. ارتکاب این جرم مستلزم تبانی فرمانده و کارکنان کشتی به صورت جمعی است.

    محمدسعید الفتی