-
من فکر می کنم قبل از هر چیز باید ببینیم معنای این واژه در فرهنگ لغت های معتبر چیست.بعد معنای تخصصی اونها در وردینگ های داخلی و خارجی.
تهاجم:
فرهنگ لغت دهخدا:
تهاجم . [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) حمله کردن یکی بر دیگری . (از اقرب الموارد). به یکدیگر هجوم کردن . مقابل تدافع.
فرهنگ فارسی معین:
(تَ جُ) [ ع . ] (مص ل .) هجوم بردن ، حمله کردن .
هجوم:
فرهنگ لغت دهخدا:
هجوم . [ هَُ ] (ع مص ) بناگاه آمدن بر چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
– هجوم آوردن ؛ حمله کردن . روی آوردن برای غلبه بر دشمن . (یادداشت به خط مؤلف ) :
– هجوم بردن ؛ هجوم آوردن . (یادداشت به خط مؤلف ).
– هجوم کردن ؛ هجوم آوردن . حمله کردن . رجوع به هجم شود.
درآمدن هر کسی بی دستوری . (منتهی الارب ). دخول بی اذن . (اقرب الموارد). || به شتاب درآمدن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شکسته و ویران شدن خانه . (منتهی الارب ). || در مغاک فروشدن چشم کسی .فرهنگ فارسی معین
(هُ) [ ع . ] (اِمص .) حمله ، یورش